
آیا تعدادی فروشنده بی فایده مانند اوراکل را استخدام خواهید کرد؟
این اولین تعامل خاطره انگیز بسیاری بود که با الیوت هوروویتز داشتم. الیوت بنیانگذار و مدیر ارشد فناوری MongoDB بود و در اواخر سال 2010 با من مصاحبه شد تا رئیس جمهور شوم. توسعه مبتنی بر محصول با کلمه رایج امروزی فاصله زیادی داشت، اما تیم موسس MongoDB محصولی را ساخته بود که توسعه دهندگان آن را دوست داشتند – عشق توسعه دهندگان که باعث رشد سریع شرکت خواهد شد.
موضوع امروز من رشد محصول محور نیست، بلکه رابطه بین یک بنیانگذار، مانند الیوت، و یک مدیر عامل استخدام شده و عوامل کلیدی لازم برای موفقیت این رابطه است. این پویایی همیشه مهم بوده است، اما تمرکز بر آن در بازارهای نوین تکنولوژی امروزی که به سرعت در حال تغییر هستند، بسیار مهم است.
در نگاه اول، سوال الیوت در مورد مدل های کسب و کار و فروش استخدام بود. اما موضوع بسیار عمیقتر بود: بحث ما یک آزمایش زنده در مورد نحوه کار با هم بود و به قلب مشارکت حیاتی استارتآپ بین مدیرعامل و بنیانگذار رسید. منطقه ای که در آن روز تحت پوشش قرار دادیم شامل:
- آیا من برای تفکر غیر متعارف باز بودم؟
- آیا می توانم در وهله اول برنامه هایم را توجیه کنم؟
- آیا مایلم با یک بنیانگذار فنی جوان در زمینه تجارت کار کنم؟
- آیا این کشف که بنیانگذاران میخواستند روش ثابت انجام کارها را به چالش بکشند، من را برای پیوستن به آن هیجان زده کرد – یا میخواهم در تپهها بدوم؟
- آیا می توانم برخلاف نظر بنیانگذار تصمیمی تجاری بگیرم و هر دو احساس خوبی نسبت به این فرآیند داشته باشند؟
اینها همه سؤالات معتبر و نمونه هایی از نقاط تنش بالقوه بین یک بنیانگذار فنی و یک رهبر جدید است که از خارج وارد شده است. نحوه کار یک بنیانگذار و مدیر عامل از طریق این نقاط مهم می تواند به تعیین موفقیت نهایی یک شرکت کمک کند.
فراتر از تناسب محصول با بازار
بسیاری از چیزها ممکن است در زمان راه اندازی اشتباه پیش برود، اما برای موفقیت، دو چیز باید اصلاح شود: اول، محصول باید به خوبی در بازار جا بیفتد، که تقریباً همیشه حوزه موسس (ها) است، و دوم، شرکت باید عملکرد خوبی داشته باشد. با موفقیت، که گاهی اوقات دامنه یک مدیر عامل استخدام شده است.
تقریباً در هر مورد، محصول اصلی و چشم انداز بازار از بنیانگذاران می آید. آنها شرکت را راه اندازی کردند زیرا بینشی داشتند که می توان کاری را بهتر انجام داد و ایده ای در مورد اینکه چگونه آن را بهتر انجام داد. وقتی این ایده با مخاطبان گسترده ای طنین انداز می شود، شما هسته اصلی محصول و بازار را در اختیار دارید. بدون این، هیچ شرکتی وجود ندارد.
اما این پایبندی اولیه به بازار محصول کافی نیست. یک شرکت به بودجه، تیم نیاز دارد و در نهایت باید روی مهندسی، فروش، موفقیت مشتری و بازاریابی کار کند. در برخی موارد، موسس علاقه مند است و توانایی اولیه برای رهبری همه این حوزه ها را نشان داده است. در موارد دیگر چنین نیست و در این موارد به شریکی برای رهبری عملیات شرکت نیاز دارند.
چهار سالی که در MongoDB گذراندم – ابتدا به عنوان رئیس، سپس به عنوان مدیر عامل – یک تجربه عالی بود. این شرکت به سرعت در حال رشد است و بازار پایگاه داده و نحوه ایجاد برنامه های کاربردی وب توسط توسعه دهندگان را تغییر می دهد. شاید مهمتر از آن، ما برخی از پایهها را برای کسبوکار ابری بسیار موفقی که در حال تغییر شیوه ارائه و مصرف نرمافزارهای زیرساختی توسط کسبوکارها است، ایجاد کردهایم.
ما نمی توانستیم این کار را بدون مشارکت قوی بین من و بنیانگذاران انجام دهیم، به خصوص با الیوت و دوایت مریمن (بنیانگذار و مدیر عامل اصلی، که در نهایت رئیس هیئت مدیره شد). راه حل ها دقیقاً به دسته های محصول برای آنها و برای من عملیاتی تقسیم نشده بودند.