من به عنوان یک سرمایه گذار و مدیر محصول اخیر، با شرکت های زیادی مواجه شده ام که شکست خورده اند، و برخی در تلاش های خود برای رشد محصول (PLG) موفق بوده اند.
سفر به PLG هرگز آسان نیست، اما می تواند مسیری قدرتمند برای موفقیت پایدار باشد.
من تجربیات خود را در فهرستی کوتاه اما ضروری از پیش نیازها قرار داده ام که معتقدم شانس موفقیت شما در راه اندازی را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
ساخت (یا بازسازی) برای فعال کردن سلف سرویس
یک رویکرد رایج برای شروع سفر با PLG ایجاد یک صفحه ثبت نام و در دسترس قرار دادن کل محصول برای سلف سرویس است. شاید او یک کمپین بازاریابی عالی برای انجام آن داشته باشد.
حالا، مگر اینکه محصول آنقدر ساده باشد که کاربر بتواند به aha برسد! برای چند دقیقه، من هرگز این رویکرد را ندیدهام – هرگز.
در یک محیط PLG، هیچ انسان زنده ای وجود ندارد که بتواند صحنه را تنظیم کند یا مشتری را از طریق محصول حفظ کند. اگر صفحه اصلی برای چند ثانیه معنی نداشته باشد و محصول بعد از چند دقیقه کار نکند، مشتری همه چیزهایی را که استارت آپ ارائه می دهد خلاصه می کند.
به تجربیاتی در حد لقمه فکر کنید، که هر یک از آنها نتیجه معناداری برای مشتری خواهد داشت.
بهینه سازی زمان برای به دست آوردن ارزش مستلزم ابداع کوچکترین واحدهای ارزشی، اتمی و مستقل است که می توانید آن را در یک پیشنهاد سلف سرویس بسته بندی کنید. این مزیت را دارد که مشتری بالقوه را بیش از حد بارگذاری نمی کند و در عین حال که آنها را متصل نگه می دارد، ارزش بیشتری ارائه می دهد.
برخی از بنیانگذاران ادعا می کنند که محصولات آنها برای وام دادن به PLG بسیار پیچیده است. به جای اینکه به طور کامل از سلف سرویس صرف نظر کنید، در مورد طراحی تجربه ای که ماهیت محصول را با پیچیدگی، از پیش بسته بندی یا بسته نشان می دهد، چطور؟ برای مثال، بسته به مورد استفاده، این میتواند به معنای پیشنهادی باشد که در یک تنظیمات از پیش پیکربندی شده چند ابری کار میکند یا روی چندین نقطه پایانی مجازی اجرا میشود.
سلف سرویس به این معنی نیست که کل محصول در تنظیمات مورد نظر مشتری کار می کند. به تجربیاتی در حد لقمه فکر کنید، که هر یک از آنها نتیجه معناداری برای مشتری خواهد داشت.
ابزار، اندازه گیری و مدیریت نقاط تماس مشتری
عیبیابی رشد محصول محور میتواند بسیار دشوار باشد، زیرا این رویکرد بازاریابی بسیار کم است.
سناریویی را در نظر بگیرید که در آن تبدیل به یک محصول پولی کم است. آیا به این دلیل است که شما مقدار زیادی از محصول را رایگان می دهید؟ آیا مزایای محصول پرداخت شده به وضوح بیان نشده است؟ آیا به این دلیل است که شما بخش مشتری را بدون بودجه هدف قرار می دهید؟ آیا قیمت خیلی بالا (یا پایین) است؟
برای تعیین مشکل (های) – بستهبندی محصول، موقعیتیابی، قیمتگذاری، بخشبندی بازار یا ترکیبی از آنها – به دادههایی برای اطلاع از فرآیند عیبیابی نیاز دارید. به همین دلیل است که اکیداً توصیه میکنم حتی قبل از راهاندازی یک محصول سلفسرویس، نقاط مختلف تماس با مشتریان (از جمله، اما نه محدود به استفاده از محصول) را به دقت آموزش دهید.