
توییتر کوچکتر از آن چیزی است که فکر می کنید. این شرکت در مقایسه با سایر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند متا، فیسبوک سابق، که نزدیک به ۱۰ برابر بیشتر کارمند دارد، حدود ۷۰۰۰ کارمند دارد.
این بدان معنی است که چنین شوک بزرگی که امروز شاهد آن بودیم – با پیشنهاد 44 میلیارد دلاری ایلان ماسک برای به دست آوردن مالکیت توییتر – تأثیر زیادی بر این شرکت دارد. همچنین به این معنی است که هر کارمند توییتر تأثیر زیادی بر عملکرد شرکت دارد. سپس انتخاب بزرگ بدیهی به نظر می رسد: آیا آنها باید بمانند یا گله را ترک کنند؟
من تصور نمی کنم که هر کارمند توییتر برای خروج رقابت می کند. برخی از مردم احتمالاً در مورد ایلان ماسک یا حداقل اینکه رهبری او با اقدامات خود چه کاری می تواند انجام دهد هیجان زده هستند. دیگران ممکن است مخالف باشند، اما آنها باید به دلایل مالی بمانند – یا برای این مربی واقعا خوب که می تواند برگردد و تک شاخ بعدی را شروع کند. همچنین – به دنبال من باشید – این شانس وجود دارد که برخی افراد در مورد گرفتن یک رهبر پاره وقت خیلی زود پس از حکومت جک دورسی کاملاً بی طرف باشند. احساسات متناقض به این معناست که هیچ فایده ای برای بیان اظهارات گسترده در مورد مجموعه های متنوعی از افراد وجود ندارد.
اما ممکن است منطقی باشد که در حال حاضر در کجای جهان هستیم. رهبری توییتر در یک زمان منحصر به فرد برای تکنسین می لرزد. استعفای بزرگ و افزایش کار توزیع شده باعث شده است که بسیاری از مردم رابطه خود را با کار دوباره تعریف کنند.
ما دیدیم که قدرت فرد یک مدل کسب و کار کامل است و دیدیم که این مدل به نقطه واقعی تری بالغ می شود. همچنین دیدهایم که مردم بیشتر از کارفرمایان خود میخواهند، مدیران اجرایی را در استانداردهای بالاتر نگه میدارند، و وقتی شرایط سخت میشود صحبت میکنند (مخصوصاً در مورد آخرین نکته، من این احساس را دارم که کارمندان توییتر به خود زحمت نمیدهند بگویند چه مشکلی دارند. ).
همچنین سرمایهگذارانی را دیدهایم که با سرمایههای کلان کار میکنند و برنامههایی را فقط برای متقاعد کردن اپراتورها برای ترک مشاغل فنی خود و راهاندازی شرکتها – سرمایه اولیه بدون هیچ محدودیتی – توسعه میدهند. ازدیاد شتابدهندهها و تکامل چیزی که برای نامیدن یک بنیانگذار لازم است، این پتانسیل را دارد که نسل بعدی رهبران را بیاورد. این انرژی فعال کننده، همانطور که در گذشته نوشته ام، اغلب می تواند مهم تر از آزمایش کردن برای شروع کار باشد.
آخرین باری که یک گفتمان مافیایی در توییتر ظاهر شد، زمانی بود که شبکه رسانه اجتماعی عمومی شد. در آن زمان، کارمندان اولیه یک دلیل مالی برای شروع کارآفرینی داشتند – اضافه کردن به 90 استارتاپ که توسط کارمندان سابق توییتر ساخته شده بودند. تقریباً یک دهه بعد، یافتن دادهها سختتر است و احساسات به وضوح متناقضتر است – اما هنوز هم پتانسیل مشابهی برای مهاجرت کارآفرینی دارد.
TLDR؟ همه ما کمی خودخواه تر از همیشه هستیم و کارمندان توییتر – مانند هر کارمندی که زمان زیادی را در شرکت خود می گذراند – می توانند از تغییر به عنوان فرصتی برای انجام کاری در مورد آن استفاده کنند. این موضوع، به لطف بادهای همراه متفاوتی که در حال حاضر اتفاق میافتد، ممکن است تبدیل به نوع جدیدی از گله شود. استارت آپ ها را درگیر کنید.