
من اکنون به فناوری در هر دو طرف نگاه کردم (h/t Joni Mitchell)، به عنوان یک کارآفرین سه بار و به عنوان یک سرمایه گذار خطرپذیر در طی دو دوره رکود.
از زمان راه اندازی، اولین شرکت من، VXtreme، توسط مایکروسافت خریداری شد و به پلتفرمی برای پخش رسانه از طریق اینترنت تبدیل شد. تجربه دوم من کشتی موشکی بود که در معرض عرضه اولیه عمومی سهام و متعاقب آن کاهش شدید رتبهبندی قرار گرفت، که مشخصه بسیاری از استارتآپها در دوران داتکام بود.
سومین عرضه من فقط یک سال پیش در بازار بود، زمانی که حباب اینترنت ترکید و من هنوز یک مورد مناسب برای بازار محصول پیدا نکرده بودم. برای زنده ماندن، مجبور شدیم اقدامات شدیدی انجام دهیم، از جمله دو دور اخراج، تا زمانی که توانستیم با شرکت دیگری ادغام شویم که هنوز در حال رشد است.
بهعنوان یک سرمایهگذار خطرپذیر، در بیش از 60 شرکت سرمایهگذاری کردهام، و در حالی که بسیاری از آنها سهامی عام شدهاند یا خریداری شدهاند، این سفر شامل چرخشها، تجربیات نزدیک به مرگ و مسیریابی در طول رکود 2008/2009 بود.
امروزه، وقتی مردم کلمات ترسناکی مانند انباشت، ساختار، جغجغه، پرتفوی غیر نقدینگی و توقف سرمایه را به زبان میآورند، من واقعاً با بنیانگذاران شرکتهایی همدردی میکنم که در افزایش سرمایه مشکل دارند، ارزششان کاهش مییابد و تصمیمات دشواری برای بقا میگیرند.
هر دوره متفاوت است، اما در اینجا چند نکته برای وضعیت عادی جدید ما وجود دارد:
اگر در حال جمع آوری پول هستید، سرمایه گذار خود را به درستی بررسی کنید
در مواقع رکود، شرکتهایی که سرمایهشان به پایان عمرشان نزدیک میشود، به شدت محدود میشوند و ممکن است سرمایه کافی برای سرمایهگذاریهای موجود خود را تخصیص ندهند.
مدیریت ذخایر می تواند به یک مشکل تبدیل شود و سرمایه گذاران موجود نمی توانند نسبت های خود را بدست آورند، به خصوص اگر شما حلقه ها یا پل های داخلی را اداره می کنید. بنابراین، به عنوان بخشی از ارزیابی سرمایهگذار خود، باید بپرسید که آنها از کدام صندوق سرمایهگذاری میکنند، چقدر سرمایهگذاری میکنند، و چقدر برای دورهای آینده ذخیره دارند.
این کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که آنها می توانند به حمایت از نیازهای سرمایه آینده شما ادامه دهند.
هنگام بستن کمربند خلاق باشید
وقتی سرمایه کمیاب است، باید برای کشتن عزیزان خود آماده باشید تا بتوانید باند پرواز خود را گسترش دهید.
در Rivio، سومین شروع من به عنوان موسس، پس از سقوط dotcom به یک برنامه بودجه مبتنی بر صفر رسیدیم، که فرض میکرد به سرمایه آینده دسترسی نخواهیم داشت. سپس ویژگی های محصول را به شدت کوتاه کردیم، استراتژی بازاریابی خود را بازنگری کردیم و کسب و کار را تغییر دادیم.