
هرگاه با بنیانگذاران استارتآپهای مبتنی بر محصول در مورد محصولات کمدوام صحبت میکنم، اغلب خود را در یک گفتگوی خستهکننده میبینم. اصطلاح MVP یک تصور غلط عمیق است. یک MVP خوب قابل دوام نیست و مطمئناً یک محصول نیست. احتمالاً به آن مینیمال نیست که شما می خواهید، به آن فکر کنید.
در دنیای استارتآپهای باریک، بنیانگذاران باید تمرکز خود را روی کشف چگونگی شکست در سریعترین زمان ممکن متمرکز کنند. در حالت ایده آل، شکست نخواهید خورد، به این معنی که در نهایت یک کسب و کار فعال خواهید داشت. بسیاری از رویکردها برای “تلاش برای شکست” شامل نگاه کردن به فرصت های کسب و کار شما و در نظر گرفتن جایی که ممکن است کسب و کار شما در آینده شکست بخورد. سپس بروید و این قسمت را پیدا کنید.
ساختن بهترین پلتفرم در جهان برای فروش Beanie Babies خوب نیست، اگر کل مشتریان از قبل از استفاده از eBay راضی باشند و تسلیم نشوند، حتی اگر محصول شما بهتر باشد. ایجاد یک قفل عالی به خصوص برای اسکوترها برای اشتراک گذاری سفر خوب نیست، اگر معلوم شود که شرکت های اسکوتر اهمیتی به دزدیده شدن اسکوترها نمی دهند. اگر راهی وجود داشته باشد که قبل از نوشتن یک خط کد، متوجه شوید که آیا کسی محصول شما را میخرد، بسیار عالی است.
پس MVP ها از کجا می آیند؟ به عنوان یک استارت آپ شما یک فرضیه دارید؛ MVP کمترین کاری است که می توانید برای تایید یا رد فرضیه خود انجام دهید. اریک رایس – بله، مردی که “استارتاپ ناب” را نوشت – از MVP معروف Dropbox به عنوان مثال استفاده می کند. این یک محصول کاملاً توسعه یافته و پر از ویژگی ها نبود. این محصولی نبود که بسیاری از ویژگی ها حذف شده باشد. این ویدئویی بود که نشان می داد یک محصول چگونه می تواند کار کند. پاسخ به این ویدیو تأییدیه ای بود که شرکت مورد نیاز بود: اگر آن را بسازند، می توانند پایگاه مشتری برای محصول خود پیدا کنند که هنوز ساخته نشده بود. و همینطور هم کردند: محصول را ساختند و به موفقیت بزرگی دست یافتند.
یک MVP خوب طراحی کنید
طراحی یک MVP خوب به معنای تفکر خارج از چارچوب است. چقدر کد کمی می توانید بنویسید؟ آیا می توانید با انجام ندادن یک طراحی کنار بیایید؟ اگر بزرگترین سوال شما این است که آیا میتوانید مشتریان را با قیمتی جذب کنید تا مشتریان منطقی را جذب کنید، آیا میتوانید فقط یک کمپین تبلیغاتی و یک صفحه پرداخت راهاندازی کنید و سپس به همه کسانی که سفارش دادهاند، وجه را بازپرداخت کنید؟ اگر این به نظر سرگرم کننده است، اما نگران ریسک برند هستید، آیا می توانید یک نام تجاری جعلی ایجاد کنید و برای محصول خود پاسخی دریافت کنید؟
ترفند این است که به دقت در مورد این فرضیه فکر کنید – چه چیزی باید در مورد محصول شما، بازار، فضای مشکلی که وارد آن می شوید، مشتریانی که امیدوارید جذب کنید و چشم انداز رقابتی درست باشد؟ چقدر مطمئن هستید که فرضیات شما درست است؟ طراحی یک MVP خوب یک هنر است، اما با یک سوال واقعا خوب شروع می شود. در اینجا چند نمونه آورده شده است:
- آیا می توان چهار ساعت کار حسابداری دستی را به یک اسکریپت کاهش داد که در سه دقیقه قابل اجرا باشد؟ این یک MVP فنی است – احتمالاً باید مقداری کد را هک کنید تا ببینید آیا می توانید به طور قابل اعتماد وظایف دستی را خودکار کنید.
- آیا میتوانیم کسی را پیدا کنیم که مایل به پرداخت هزینه برای خودکارسازی این کار باشد؟ در برخی موارد، پاسخ منفی خواهد بود – بله، شما می توانید مقداری از زمان را برای یک حسابدار خردسال پس انداز کنید، اما در برخی از صنایع، مردم اهمیتی نمی دهند که کارکنان ارشد چقدر برای انجام کارهای دستی صرف می کنند. در این مورد، باید تعیین کنید که آیا می توانید 20-30 مشتری پیدا کنید که مایل به پرداخت برای آن هستند یا خیر. به یاد داشته باشید که کسی که می گوید “اوه، این ایده خوبی به نظر می رسد” با دست در جیب شما متفاوت است در حقیقت به شما پول می دهد
- آیا طراحی برای این محصول مهم است؟ بسیاری از نرم افزارهای B2B به طرز مشمئز کننده ای زشت هستند. نه به این دلیل که طراحان خوبی وجود ندارند، بلکه به این دلیل که به سادگی یک اولویت نیست. افرادی که نیاز به استفاده از محصول دارند ممکن است طراحی بهتر یا UX سادهتری را ترجیح دهند، اما تصمیمگیرندگان اهمیتی نمیدهند و مصرفکنندگان نظری ندارند. به عبارت دیگر: اگر نمی توانید دلیل تجاری برای آن پیدا کنید، نیمی از بودجه توسعه خود را برای سهولت استفاده از چیزی خرج نکنید. به خصوص اگر به طور ناخواسته مجموعه ای از ویژگی های اشتباه را در این فرآیند ایجاد کنید.
- آیا یک دارنده از ما کپی می کند و ما را نابود می کند؟ اگر چندین بازیگر در فضای خود دارید، کمی تحقیق کنید و ببینید که آنها چگونه به استارت آپ های دیگر واکنش نشان داده اند. اگر آنها مایل به خرید آنها باشند، عالی است. اگر تمایل داشته باشند ویژگی ها و نوآوری های خود را کپی کنند و سپس آنها را خرد کنند، خیلی خوب نیست. کمی جستجو در گوگل (و البته خواندن TechCrunch برای صنعت شما) می تواند شما را از سردردهای زیادی در آینده نجات دهد. اگر دولتها به طور معمول نوآوری را میدزدند، بیشتر روی پتنتها سرمایهگذاری کنید و مقداری پول برای وکلا کنار بگذارید.
- آیا این ویژگی برای مشتریان ما منطقی است؟ ممکن است اقلیت بسیار پر سر و صدایی از مشتریان خود را دریافت کنید که خواهان همان ویژگی هستند، اما شما اولین شرکتی نخواهید بود که یک ویژگی جدید را با هیاهوی بزرگ راه اندازی می کند تا با یک شانه بالا انداختن جمعی از شما استقبال شود. مشتریان پر سر و صدا به جای کل پایگاه مشتری شما صحبت نمی کنند، بنابراین در روشی که دنبال می کنید منطقی باشید – اگر یک ویژگی ارزش قابل توجهی به اهداف تجاری کلی شرکت شما اضافه نمی کند، آن را بر کسانی که این کار را انجام می دهند اولویت ندهید. یکی از راههای طراحی MVP این است که به سادگی یک دکمه به رابط کاربری خود اضافه کنید و تعداد افرادی که روی آن کلیک میکنند را پیگیری کنید. ارسال “به زودی!” مثلاً هنگام کلیک کردن پیام دهید. بله، برای کاربران آزاردهنده است، اما بسیار “ارزان تر” از صرف چندین دوره توسعه برای افزودن ویژگی است که تقریباً هیچ کس از آن استفاده نخواهد کرد.
به طور خلاصه، نکته کلیدی این است که با دقت در مورد موضوع فکر کنید و سپس راههای ظریف و آسانی را برای پرسیدن آن سؤال پیدا کنید. آیا نظرسنجی به جای کد تحویل کار می کند؟ آیا نمایش ویدیویی می تواند پاسخ هایی را که نیاز دارید به شما بدهد؟ آیا می توانید با 50 مشتری تماس بگیرید و از آنها سؤالات دقیق بپرسید و ببینید آیا آنها ویژگی مورد نظر شما را به عنوان راه حل بالقوه مشکل ارائه می دهند؟ آنها می توانند از دو طریق شما را غافلگیر کنند: مشتریان شما ممکن است آنچه را که شما ارائه می دهید بخواهند یا نخواهند (عالی!)، ممکن است از آن متنفر باشند (همچنین عالی – این بدان معناست که شما نیازی به هدر دادن زمان و هزینه برای توسعه چیزی ندارید). آنها نمی خواهند) یا ممکن است راه کاملاً متفاوتی برای حل مشکل داشته باشند، که در شیرین ترین نقطه خود است، توسعه آن ارزان تر است و به آنها کمک می کند در روند شما احساس مشارکت داشته باشند.
من هیچ پیشنهادی برای نام بهتر برای MVP ندارم، فقط در دام فکر کردن آن به عنوان یک محصول، قابل اجرا یا لزوما کوچک، ساده یا آسان نیفتید. برخی از MVP ها پیچیده هستند. با این حال، ایده این است که تا حد امکان کمتر از منابع ارزشمند خود را برای دریافت پاسخ سوالات خود صرف کنید.